جستارهایی در باب عشق؛ جسارتهایی در باب عشق
مثبت زندگی: همه ما یکبار عاشق میشویم. میگویید نه؟ کافی است چشمانتان را ببندید و زمزمه کنید عشق. بدون تردید چهره یک یا چند نفر در ناخودآگاهتان نمایان میشود که روزی قلبتان برای او بیشتر از دیگران تپیده است. برای همین بیشتر مردم و حتی فیلسوفها اعتقاد دارند که عشق، جذابترین و بحث برانگیزترین ماجرای زندگی آدمهاست. همراه ما باشید تا در این مقاله از مثبت زندگی کتابی با موضوع عشق معرفی کنیم که به قلم فیلسوفی معاصر نوشته شده است. این شما و این جستارهایی* در باب عشق به قلم آلن دو باتن.
درباره کتاب
ماجرای درباره زن و مردی است که به طور اتفاقی در پروازی هواپیمای لندن کنار هم قرار میگیرند و پس از اینکه گفتوگویی کاملاً عادی میان آنها شکل میگیرد، بیشتر به هم توجه میکنند و بعد از پایان پرواز نیز تصمیم میگیرند همدیگر را ملاقات کنند.
همین میشود آغازی برای یک رابطه عاشقانه. در ادامه داستان جستارهایی در باب عشق، این دو نفر بیشتر با هم آشنا میشوند، سعی میکنند همدیگر را تحتتاثیر قرار دهند و کارهایی برای هم انجام دهند. حدسادامه ماجرا هم که کار سختی نیست؛ رفته رفته عاشق میشوند و دیگر جنبههای این رابطه خود را نمایان میکند.
در ابتدا، اینگونه به نظر میرسد که قرار است رمان بخوانیم، اما باید گفت کتاب تلفیقی از داستان و فلسفه است. در واقع، نویسنده برای جستارهایش که همگی در باب عشق و ارتباط عاشقانه هستند، از یک ماجرای عاشقانه برای بیان تحلیلهایش استفاده کرده است.
کتاب در بیست و چهار فصل دارد و درسهایی در مورد عشق به زبان فلسفه را روایت میکند. درسهایی که به سؤالات زیادی در رابطه با عشق پاسخ میدهد؛ تروریسم رمانتیک، چرا در رابطه عشقی شکست میخوریم و نظایر اینها…
بهتر است خودتان کتاب را بخوانید تا در تار و پود ماجراهای عاشقانهای که با فلسفه ادغام شده هوش از سرتان بپرد.
مخاطب خاص کتاب
اگر عاشق هستید مطالعه این کتاب، جنبههایی از عشق را نشانتان میدهد که شاید قبلا از آن زاویه به آن نگاه نکرده باشید. در واقع این کتاب برای کسانی که عاشق هستند از این جهت مناسب است که به انها کمک میکند که رابطه بهتری داشته باشند و برای کسانی که هنوز عاشق نشدهاند حکم آمادگی را داردو چون دو باتن با کلامش و قصههایش کاری میکند که مرد و زن خطر شوید و پای در راه عاشقی بگذارید.
بخشی از کتاب
عشق یکطرفه ممکن است دردناک باشد، ولی درد امنی است، چون به کس دیگری جز خودمان صدمه نمیزند، دردی خصوصی و همان اندازه که تلخ و شیرین است، خودانگیخته نیز هست. اما به محض آنکه عشق دوجانبه میشود، باید حالت انفعالی و ساده صدمه دین را رها کنیم و مسئولیت ارتکاب به گناه را بپذیریم.
*«جستار برداشت شخصی نویسنده است از هرآنچه آموخته، و بیان آموختهها به بیان شخصی خودش. نکته قابلتوجه در جستارنویسی این است که نویسنده به دنبال تحمیل دیدگاههای خود نیست و فقط بینش تازهای را به ما معرفی میکند»