روستای زرگر ؛ روستایی که مردمانش هم ایرانیاند و هم اروپایی
آنها نه اهل طلاقاند و نه اهل بیوفایی و خیانت
مثبت زندگی: روستای زرگر یکی از روستاهای عجیب ایران است، مردمش هم به زبان فارسی صحبت میکنند، هم به زبان ترکی، هم به زبان زرگری که ترکیبی از زبانهای ایتالیایی و رومانیایی است. صورتشان، هم شبیه آریاییهاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکنیگها، قدشان بلند است و مهربانیشان همچون محبت مردم ایل به مهمانها.
مسلمان شیعهاند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ، خروس و غاز هم نگه میدارند.
شاید همین نکتهها کافی باشد تا شما را به سمت این روستای عجیب و جالب برساند، بعضیها معتقدند مردم این روستا نیمه ایرانی و نیمه اروپاییاند.
روستای زرگر در جاده قدیم آبیک به قزوین پس از مجتمع خدماتی و رفاهی باران دارای تابلوی بزرگی است که روی آن نوشته شده به روستای زرگر (رومانو) خوش آمدید.
نکته جالب تر این است که اگر مهمان عزیز کرده باشی، زرگرها در بدو ورود برایت «آیرانه سی» میآورند. آیرانه سی یعنی دوغ آنهم دوغی خنکشده با تکههای یخ که یک قاشق غذاخوری پُر رویش کره است و هر مهمانی نصیبش نمیشود.
داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگریها خودشان هم دقیقا نمیدانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است. جالب تر اینکه به زبان لاتین مینویسند.
بعضی زن ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشان نان میپزند و در مشک دوغ و کره میگیرند و پنیر و ماست میبندند.
نگاه مردم جهان به روستای زرگر قزوین
چند نفر از جوانان زرگر سالها پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را میشناسند به ایران بیایند.
چند ماه، بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی کنان، ساز و دهل میزدند از این که همزبانهایشان را در ایران پیدا کرده اند دست از پا نمیشناختند.
رومانوها اصالتا اهل کجا هستند؟
روایتی هست که میگوید رومانوها طایفهای هستند که قرنها پیش از مرزهای شمال ایران وارد شدهاند و چون زندگی عشایری داشتهاند در بخشهای مختلف ایران پخش شدهاند و به تدریج یکجانشین شدهاند و کشاورزی و دامداری را پیشه خود کردهاند.
روایتی دیگر اما می گوید رومانوها اصالتا ایرانیاند و به خاطر شجاعتشان، جزو سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بودهاند.
عدهای هم معتقدند چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت@های وقت، سر سازش نداشتهاند و برای این که حکومتها از خطرشان مصون باشند آنها را در دنیا پخش کردهاند؛ هرچند این عده نمی گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است.
افسانهها می گوید مردم روستای زرگر از بقایای کولیهای اروپا هستند، اما چون ماهیت این افسانهها روشن نیست، زرگرها خودشان را ایرانی میدانند؛ هرچند به زبان رومانو سخن میگویند.
وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف میزننند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمیدهد، چه رسد به معنیشان!
به طور مثال، «قمیل» همان «کمل» انگلیسیها و شتر ما فارسی زبانهاست که زرگرها «ک» آن را «ق» تلفظ میکنند. «فاملا» هم همان «فمیلی» انگلیسی زبانهاست که ما به آن خانواده میگوییم.
در روستای زرگر زنی که شوهرش میمیرد هرگز ازدواج نمی کند. مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمیرود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می شود. یعنی اگرچه جمسش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمیکند. این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند.
آنها نه اهل طلاقاند و نه اهل بیوفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است.