به جای پریود و… بگویید دشتان
عنوان: زنان، دشتان و جنون ماهانه نویسنده: شهلا زرلکی تعداد صفحات: 138 صفحه
عنوان: زنان، دشتان و جنون ماهانه
مثبت زندگی: کافی است چشمانت روی جلد کتاب میخکوب شود و نام کتاب را بخوانی؛ «زنان، دشتان و جنون ماهانه»؛ حدس اینکه نویسنده زن در این کتاب به چه موضوعاتی پرداخته، کار چندان سختی نیست؛ اما برای انتخاب یا صرفنظرکردن از خرید زنان، دشتان و جنون ماهانه چند لحظهای بیشتر وقت نداری. اینکه با خودت بگویی این کتاب هم مانند کتابهای دیگر نگاه کلیشهای به دردها و رنجهای دوران قاعدگی زنان دارد، داستان را نیمهتمام میگذارد اما وقتی از خوت سوال میکنی دشتان دیگر چیست؟ جهانی نو مقابل دیدهگانت قرار میگیرد.
زنان، دشتان و جنون ماهانه، روایتی است از دردها و رنجهای زنانهای که وقت گفتنش در رسانه و جامعه و حتی خانواده، زبان به دندان گرفتیم و همیشه کسی بود که با صدایی آهسته بگوید: هیس! آرامتر صحبت کنید!
نویسنده فقط در پیشگفتار کتاب از کلمۀ دوران قاعدگی استفاه میکند و در فصل نخست به خواننده میگوید از این پس به جای کلمههای پریود، عادت ماهیانه، حیض، رِگل و … از واژه دشتان استفاده میکنیم. شهلا زرلکی در ادامۀ همین فصل، خواننده را با مفهوم دشتان آشنا میکند و مینویسد:«دشتان:خونریزی ماهانه، زنی که در دورۀخونریزی خود قرار دارد.» و در ادامه از ریشه فارسی پهلوی این کلمه سخن میگوید.
اما در این کتاب فقط با معنای دشتان آشنا نمیشوید. این کتاب سه فصل دارد که هر فصل آن به موضوعاتی ناگفته درباره عادت ماهیانه زنان میپردازد.
نگاه دین به دشتان آن هم نه فقط دین اسلام؛ بلکه از نگاه دین زرتشت به دشتان نگاه میکند و در فصل دوم کتاب، از باورهای دین زرتشت، درباره دشتان نقل میکند و مینویسد: «کسی که برای زن دشتان خوراک میبرد، باید سه گام از او دور بایستند.» باورهایی که حتی بر طلاق، زندگی، خوراک و محل زندگی و … زن دشتان تاثیر منفی میگذارد تا زن، علاوه بر دردهای روحی و جسمی این دوران، هراس نگاه غضبآلود مردان را نیز تحمل کند. انگار که دشتان زنان گناه باشد…
در ادامۀ فصل دوم نگاه قرآن به دشتان و احکام دینی را توضیح میدهد. حتی در این فصل از کتاب هم خبری از موضوعات کلیشهای نیست. موضوعاتی تکراری دینی، جایی در این کتاب ندارد؛ چون نویسنده در این فصل موضوعاتی را روایت کرده که کمتر از آنها شنیدهایم.
اما جذاب ترین بخش این فصل «اسطوره» است؛ نگاه اساطیری ایران به دشتان زن. اینکه بوسه اهریمن یا همان شیطان، بر سر دخترش باعث میشود تا نخستین زن عالم به دشتان مبتلا شود. نویسنده در بخش اسطوره و دشتان مینویسد: «در اساطیر ایران چگونگی پدید آمدن دشتان به جَهی نسبت داده میشود. دختر اهریمن، مادر زنان است و نخستین زنی که با بوسۀ اهریمن دشتان میشود.» و در صفحات دیگر این بخش، باز هم از دردی سخن میگوید که زنان را آزار میدهد. این درد، رنج جسمی نیست بلکه دردی است که از نگاه مردان به جانشان افتاده. درد ناپاکی و حقارت و فروتر بودن زنان نسبت به مردان.
دشتان از نظر قرآن و اسطوره
بعد از دین و قرآن و اسطوره، نوبت به ادبیات میرسد. نام این بخش ادب و دشتان است و نویسنده از شاعران و نویسندههای نوشته که در قرنهای پیش و خیلی دور، از دشتان زنان و تاثیر آن بر رفتار و کردار زنان نوشته است. دردهایی که بیشتر از جسم، روح زنان را بلعیده بود و شاید این شاعرها و دست به قلمها بودند که برای نخستین بار عادت ماهیانه زنان را لکه ننگ ندانستند و نگاهی لطیفتر به آن داشتند. هر چند در همان دوران هم بسیاری از شاعران و دست به قلمها، مانند نگاه و دیدگاه غالب آن روزگار، واژۀ حیض را با بار منفی و محقرانه آن به کار بردند و از نظر شهلا زرلکی، مهربانترین شاعر سعدی بوده که وازه حیض را اینگونه به کار برده: «رحم برمادران دهر بسته/ زحیض دختران نعش رسته/ ز رفعت تاج داده مشتری را/ ربوده ز آفتاب انگشتری را»
اسطوره و دشتان
در ادامه باز هم نوبت به اسطورهها میرسد و اینبار پای اسطورههای ملل دیگر در میان است. مانند مار که نخستین بار زن را گول میزند تا از میوه درخت ممنوع بخورد و همین گول خوردن باعث میشود زندگی زن به عادت ماهیانه و دشتان گره بخورد. در این بخش داستانهای اسطورهای دیگری از دشتان روایت میشود که با خواندنشان گاهی لبخند میزنی و گاهی زیر لب میگویی: «چه عجیب!» و اینگونه متوجه میشوی که این هیس گفتنها به وقت صحبت از عادت ماهیانه زنان از کجا و چه افکاری نشأت میگیرد. آنوقت است که لباس رزم میپوشی و زنانه از دردی که ماهی یکبار روح و جسمت را تسخیر میکند، دفاع میکنی که من زنم و این شرایط من است. شرایطی که مرا از هیچ جنس مخالفی عقب نخواهند انداخت.
مخاطب خاص کتاب
اگر با خواندن توضیحات این سوال را از خودتان پرسیدهاید، باید بدانید که فرقی نمیکند زن باشید یا مرد. این کتاب برای همه آنهایی است که اسم عادت ماهیانه به گوششان خورده و شما کدام انسان بالغ و عاقلی را میشناسید که برای یکبار هم که شده این کلمه به گوشش نخورده باشد؟ این کتاب برای زنان است. چون در آن تمام قد از دشتان دفاع میکند. اینکه دشتان هرگز باعث فرومایهگی زنها نمیشود.در قسمتهایی از کتاب، نویسنده سراغ طب ایرانی میرود ونسخههای علمی و پزشکی برای کاهش درد جسمی و روحی دشتان ارائه میکند. و این کتاب برای مردان است. چون به وقت دشتان زنان، این مردان و همسران هستند که باید از کلیشههای آزاردهنده فاصله بگیرند.
کلیشههایی که از قدیم همراه مردان بوده. همین که همسر، خواهر حتی دوست و رفیقشان کمی غمگین و عصبانی میشود، با پوزخندی روی لب میگویند: « باز هم پریودی که اخلاقت…» این کتاب خط باطلی میکشد روی تمام این نگاههای تلخ و به مردان میآموزد که زنان و دشتان مکمل هم هستند و جالب اینجاست که نویسنده در کتاب به دشتانِ مردان هم اشاره میکند. دشتان مردانی که هیچکس تا امروز با پوزخند به آن نگاه نکرده و بی تردید نگاه نخواهد کرد. و گرنه نویسنده نام کتاب را «زنان، دشتان و جنون ماهانه» نمیگذاشت و حتما در نام کتاب از مردان هم یاد میکرد.