رؤیا و هامور؛ روایت دختری که ماهی شد
نام کتاب: رویا و هامور نویسنده: رسول چمنکار
مثبت زندگی: یادش بخیر. بچه که بودیم دلخوشیمان افسانهها و قصههای خیالی بودند. پای تلویزیون مینشستیم تا ماجراهای وروجک و آقای نجار ببینیم و پینوکیو و زیریگولو. در یک کلام دلخوش بودیم به همین چیزها. به رئالیسمهای جادویی که ما را میبُردند به سرزمین شدنیها. سزمینی که هیچ چیز در آن ناممکن نبود.
آلیس به سرزمین عجایب میرفت و جک و لوبیای سحرآمیزش ما را میخکوب داستان و کتاب و قصه میکرد. این روزها اما خبری از این برنامههای کودک و کارتونها در تلویزیون نیست.
سلیقه بچهها و کارگردانها و تهیهکنندهها عوض شده و دیگر این قبیل برنامهها خریدار ندارند؛ کتابها اما هنوز که هنوز است دلبسته همین فولکورها و قصههای عامیانه و افسانهها هستند.
نویسندهها برای گروههای مختلف قصههای خیالی مینویسند تا افسانهها زبان به زبان بگردند و زنده بمانند.
کتابی که امروز قصد معرفیاش را داریم از همین قِسم است. «رؤیا و هامور» به قلم رسول چمنکار. قصه این کتاب برگرفته از فولکورهای جنوب ایران است. قصه عامیانهای که زبان به زبان گشته و حالا در قالب کتاب چاپ شده است. مثبت زندگی را دنبال کنید.
درباره کتاب
رؤیا، دختر ناخدای بندر بود. او به شوق دیدن دریا و ماهیها هر روز به ساحل میرفت. پاهایش را که در آب میگذاشت، ماهی شوریده، حلوا، خاور، صبور و بقیه ماهیهای خلیحفارس دور انگشتانش حلقه میزدند.
بعضی روزها که ماهی هامور نمیآمد، رؤیا میرفت کنار سنگ بزرگ مرجانی که در ساحل بود، مینشست و گوش میچسباند تا صدای هامور و بچههایش را از زیر تخته سنگها بشنود.
رؤیا آرزو داشت روزی ماهی شود و در آب شنا کند و با ماهیهای دیگر در آب برقصد و شادی کند…
یکی از روزها که هامور برای تهیه غذا از بچههایش جدا میشود، یکی از صیادان خیلجفارس هامور را شکار میکند؛ اما هامور به بچههایش گفته که تا وقتی تیغهای من را ندیدید منتظر بازگشتم بمانید…
القصه که صیاد شکارکننده هامور، به دستور ناخدا، ماهی صید شده را به خانه رؤیا میبرد.
رؤیا اما چه کار میکند؟ راهی برای نجات هامور هست؟
مخاطب خاص کتاب
در شناسه کتاب، داستان مختص گروه سنی ب و ج است؛ یعنی بچههای اول دبستان تا ششم دبستان. اما حقیقت این است که «رؤیا و هامور» مختص تمام مخاطبان ایرانی است. مخصوصاً کسانی که دلبسته افسانهها و قصههای خیالی هستند و از خواندن فولکورها لذت میبرند.
بخشی از کتاب
من همیشه دوست داشتم توی دریا شنا کنم. به ته آبها برم و زندگیهای توی دریا رو ببینم. به من کمک کنید تا بتونم بزنم به دریا. من میخوام ماهی بشم….