انتخاب سردبیررفتار

مصائب بعد از مهاجرت

مثبت زندگی: چند روز پیش یکی از اینفلوئنسرها در ایسنتاگرامش نوشته بود: از جمع همکلاس و دوستانم که سال‌ها با هم بودیم و دورهمی‌هایمان رونق داشت فقط من مانده‌ام. همه مهاجرت کرده‌اند. یکی به سوئد رفته، یکی به کانادا، دیگری به ترکیه و… این مقدمه حرفش بود و در ادامه کلی ماجرا دیگر نوشته بود که جایش اینجا نیست. بعد هم نوشته بود که: مهاجرت سخت است و من آدمش نیستم! از دلبستگی به خانواده و وطن نوشته بود و از اینکه گرانی‌ها و مشکلات دمار از روزگار زندگی‌اش درآورده اما  تاکید کرده بود: نمی‌توانم بروم.

 خواندن این پست باعث شد به این فکر بیفتیم که مقاله‌ای درباره سختی‌های مهاجرت بنویسیم. چون می‌دانیم تنها سختی مهاجرت دلبستگی به خانواده نیست.

کوله بار سفر بستن و مهاجرت کردن شاید در ظاهر قشنگ و دلربا باشد اما غربت سخت است. حتی اگر در آسایش و آرامش و رفاه کامل باشی و در یک کلام به آرمان‌شهرت برسی باز هم سختی به رگه‌های تنت رسوخ می‌کند. همراه ما باشید تا در این مقاله از مثبت زندگی از سختی‌های مهاجرت برایتان بگوییم. البته در این مقاله از مصائب مهاجرت قانونی می‌گوییم. نه مهاجرت غیر قانونی که اولین سختی‌اش خطر مرگ است. همراه ما باشید.

تغییرات فرهنگی و شاید افسردگی!

وقتی به کشوری دیگر مهاجرت می‌کنید یعنی به جایی رفته‌اید که فرهنگش زمین تا آسمان با جایی که در آن زندگی و رشد کرده‌اید متفاوت است.

درست است که اگر چند ماه تحمل کنید و زبان مردم آنجا را یاد بگیرید شاید همه‌چیز درست شود اما از همان آغاز باید یاد بگیرید که  مردم در آن کشور چطور ماشین پارک می‌کنند، چگونه در صف‌ها و اتوبوس و فروشگاه و رستوران رفتار می‌کنند و …

این نوشته را از دست ندهید  مادر؛ چهره‌ای برای تمام رنج‌های جهان

شاید برایتان جالب باشد که حتی رهن و اجاره خانه در کشورهای دیگر با چیزی که در کشور خودمان می‌بینیم بسیار متفاوت است (البته اگر خانه گیرتان بیاید و پولی برای اجاره یا خرید خانه داشته باشید)

پس اولین مشکلی که شاید از همان بدو سوار شدن به هواپیما درگیرتان کند، همین تفاوت‌های فرهنگی است. شاید کمی هم افسرده شوید! برای همین بهتر است قبل از مهاجرت، کمی درباره فرهنگ مردم آن کشور مطالعه کنید تا وقتی چمدان بستید و با فروش خانه و تمام وسایل به آرمان‌شهرتان مهاجرت کردید، دلزده و افسرده نشوید. حتی می‌توانید قبل از مهاجرت کامل یک سفر تفریحی به آن کشور داشته باشید تا بیشتر با زیر و بم‌های فرهنگی مردمانش آشنا شوید.

مصائب بعد از مهاجرت

جایگاه چندانی ندارید

شاید سی سال و خرده‌ای بلکه هم بیشتر در شهر و محل زندگی و کار جایگاهی ویژه‌ای برای خودتان داشته باشید. رئیس باشید، همه به شما احترام بگذارند چون خوش نام هستید و … اما وقتی بار سفر می‌بندید و به کشوری دیگر مهاجرت می‌کنید برای جا افتادن در کار و محل زندگی نیازمند زمان هستید. بگذارید راحت‌تان کنیم هیچ دوستی در کشور غریبه ندارید؛ هیچ دوستی! و شاید همین موضوع افسردگی‌تان را دوچندان کند. آدم وقتی نتواند با کسی حرف بزند، قطعاً افسرده می‌شود.

خودتان را بگذارید جای همسایه و همکارانتان. یک خارجی که در نزدیکی خانه شما خانه‌ای اجاره می‌کند یا نه، یک خارجی می‌شود همکارتان. چقدر طول می‌کشد تا او را به عنوان یک دوست بپذیرید؟  

حتی تصور برای این است که گاهی زیر لب به اشتباه بودن تلفظ کلماتش بخندید و وقتی شب به خانه رفتید به همسرتان یا فرزندتان بگویید همکار جدید یا همسایه جدید که یک خارجی است، غذا را این‌طور خورد، یا ماشین را فلان جا پارک کرد که ممنوع بود. پس توقع نداشته باشید مردم کشوری که به آن مهاجرت می‌کنید از همان ابتدا با شما رابطه خوبی داشته باشند.

این نوشته را از دست ندهید  ۸ رفتار سمی که مانع خوشحال بودن شما می‌شود

این را هم در نظر داشته باشید که مردم دنیا مانند ایرانی‌ها غریب نواز نیستند! البته برای پیدا کردن جایگاه‌تان باید همه چیز را از نو برای خودتان تعریف کنید. نه اینکه هویت خودتان را از دست بدهید و بشویید یک خارجی تمام عیار. فرهنگ خودتان را حفظ کنید اما مطابق با قوانین کشور خارجی رفتار کنید. شاید این بهترین راه‌حل باشد.

 شغل ندارید و زبان هم بلد نیستید

اگر تخصص دارید که هیچ! اما اگر تخصصی ندارید و در ایران هم کار و بار درست و حسابی نداشتید و به امید پیدا کردن کار مهاجرت کردید، اشتباه‌ترین کار را انجام داده‌اید. خارجی‌ها اصطلاحی دارند به اسم شغل‌های پیش پا افتاده. مثل کار در رستوران، صندوقدار فروشگاه، نظافت و … شاید حقوقی که می‌دهند بیشتر از کشور خودتان باشد اما نگاهشان به این شغل‌ها، شغل‌های پیش پا افتاده است.

برای همین مردم بومی آن کشور این کارها را انجام نمی‌دهند چون در نظرشان این شغل‌ها مختص مهاجرهاست. اگر زبان هم بلد نباشد که سختی دوچندان می‌شود. پس اگر قصد مهاجرت دارید اول حرفه‌ و شغلی را به صورت تخصصی را یاد بگیرید که در کشور مقصد به آن تخصص نیاز داشته باشند، بعد زبان بیاموزید. وقتی این کارها را با موفقیت انجام دادید آن‌وقت کوله بار سفر ببندید.

خودتان هیچ، خانواده‌تان چه؟

مصائب بعد از مهاجرت

اگر مهاجری یکه و تنها هستی که شرایط راحت‌تر است. اما اگر فرزندان و همسر و شاید پدر و مادرتان هم همراه‌تان باشد شرایط سخت‌تری دارید. تمام مشکلاتی که در پاراگراف‌های بالا روایت شد، برای تک تک خانواده‌تان هست. از کار بگیرید تا جای تفریح و درس خواندن و …

این نوشته را از دست ندهید  شانس چیست؟ آیا شانس واقعا وجود دارد؟

البته دیگر مشکل تنهایی را ندارید اما مشکلاتی که قبلا ذکر شد ضربدر تعداد اعضای خانواده‌تان می‌شود و همین تحمل را سخت‌تر می‌کند. مخصوصا اینکه می‌دانید دیگر در کشور خودتان خانه و شغل ندارید و مجبورید خود را با شرایط کشوری که به ان مهاجرت کرده‌اید وفق دهید. این را هم اضافه کنیم که فرزندتان سال‌ها در مدرسه ایرانی درس خوانده و خب تطبیق دادن شرایط و سطح بندی و دوباره به مدرسه رفتن کار و زندگی شما را مختل می‌کند. شاید خدایی ناکرده بنیان خانواده از هم بپاشد. چون آزادی بیشتر است و … اما با صبوری شاید همه چیز درست شود.

انرژی‌ها گرانند! قیمت‌ها هم همین‌طور!

پول آب و برق و گاز در ایران با اینکه به نظر بعضی‌ها گران است اما نسبت به کشورهای خارجی قیمت معقولی دارد. برای همین در بیشتر کشورهای اروپایی، مردم ترجیح می‌دهند  در خانه لباس گرم بپوشند تا شوفاژ روشن کنند. یا مثلا یک بطری آب معدنی، یک کیلو گوشت، یک پرس غذا (تازه اگر در آن کشور رستوران ایرانی باشد)  و خیلی چیزهای دیگر با هزینه‌ای که در کشورتان می‌پرداختید تفاوت زیادی دارد. اگر کار پیدا کرده باشید و به پول آن کشور حقوق بگیرید، کمتر این مشکل را احساس می‌کنید اما اگر سرمایه زندگی‌تان را پول نقد کرده باشید و با خود به کشور مهاجرت کرده ببرید، بعد از مدتی ذخیره‌تان تمام می‌شود و دست از پا درازتر به کشور خودتان برمی‌گردید!

فرار از مالیات نداریم

بخشی از حقوق‌تان که کم هم نیست، پای مالیات می‌رود. شاید با خودتان بگویید خب در ایران هم همین‌طور است. اما باید بگوییم در بیشتر کشورهای اروپایی باید نیمی از حقوق‌تان را به عنوان مالیات بدهید نه بخشی از آن. شاید با خودتان بگویید چرا؟ برای اینکه وقتی مالیات می‌دهید یک سری امکانات رفاهی و تفریحی برای شما مهیا می‌شود که حتی اگر بگویید نمی‌خواهم از این امکانات استفاده کنیم باز هم باید مالیات بدهید.

این نوشته را از دست ندهید  10 روش برای اینکه نِق نزنیم و غُرغُرو نباشیم
برای دولت خارجی فرقی نمی‌کند که شما به آن امکانات نیاز دارید یا نه!

تازگی‌ها این اتفاق افتاده که بعضی دولت‌ها، مهاجرانی که سال‌های سال در کشورشان زندگی کرده‌اند را به اصطلاح «سُو» کرده‌اند؛ یعنی گفته‌اند بار و بندیل‌تان را جمع کنید و از کشور ما بروید لطفاً!

ماشین ندارید و آدرس پیدا کردن سخت است

با خودتان می‌گویید گوگل مپ حلال همه‌چیز است اما شاید پیش آمده که در کشور خودتان هم گوگل مپ یا دیگر نرم‌افزارهای مسیر یاب به جای آدرس درست دادن کاری کرده‌اند که چند دور، دور خودتان چرخیده‌اید و دست آخر هم به مقصد نرسیده‌اید. تصور کنید ماشین هم نداشته باشید و مجبور باشید از این قطار مترو به قطار دیگر بروید یا از این اتوبوس به اتوبوس دیگر. برای این مشکل راهکاری نداریم فقط این مشکل را ذکر کردیم که بدانید اگر مهاجرت می‌کنید تا مدت‌ها باید این مشکل را تحمل کنید تا مسیرهای مختلف را یاد بگیرید.

کلام آخر

این تمام مشکلات مهاجرت نیست! هزار و یک مشکل دیگر وجود دارند که وقتی چمدان باز می‌کنید تا لباس‌هایتان را یکی یکی در کمد جدید بچینید، ظاهرشان را به شما نشان می‌دهند و شاید خدایی ناکرده افسرده و خسته‌تان کند. پس با چشمانی باز مهاجرت کنید و تا جایی که ممکن است همه پل‌های پشت سرتان را برای بازگشت به کشور خودتان نابود نکنید.

منبع
مثبت زندگی
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − شش =

دکمه بازگشت به بالا