درباره بحران سیسالگی چه میدانید؟ – قسمت سوم
مثبت زندگی: بحران سیسالگی! در مقالههای قبل درباره سیسالگی و بحرانهایش نوشتیم. اینکه سیسالهها چرا غم دنیا مینشیند توی دلشان و فکر میکنند به آخر دنیا رسیدهاند. همراه ما باشید تا در این مقاله درباره بحرانهای سی سالگی و راهکار مقابله با آن بیشتر بدانیم.
یک بحران دیگر نسازید
اغلب سی سالههای ایرانی ازدواج کردهاند و بچه دارند یا در آستانه پدر و مادر شدن هستند و اتفاقا همین مسئله هم ممکن است یکی از سؤالات حالایشان شود. نمیتوانیم به شما بگوییم که حالا دیگر کاری است که شده، بسوز و بساز و با آسانگیری و بیخیالی شرایط را طی کن. همه ما در زندگی مان لااقل بخش کوچکی را داریم که تنها متعلق به خودمان است و تصمیمات در این بخش فقط و فقط برعهده خودمان است و حتی به نزدیکترین کسانمان ربطی ندارد اما حواستان هم باشد که اینجا حرف از مسئولیت و تعهد است و پای وجدان در میان است. مراقب باشید دست به کاری نزنید که در چهل سالگی دچار بحرانی دیگر بابت بدبخت کردن همسر و فرزندتان بشوید. شما یک سی ساله عاقل و کامل هستید که میتوانید شرایط را به جای حذف کردن اصلاح کنید.
به جای تردید و اما و اگر بنا را بر اصلاح امور بگذارید و در جهت آرامش و صلح و عشق قدم بردارید که البته سی سالگی در این زمینه از تمام سالهای دیگر مستعدتر و مناسبتر است. خوب است بدانید خیلی آدمهای دیگر هم ممکن است دچار این تردیدها درباره همسرشان و انتخاب و تصمیمگیری درباره ازدواج خود شده باشند اما راه درست، حذف کردن و خراب کردن یک زندگی نیست. بدانید شما هروقت که بخواهید میتوانید زندگی خودتان را بسازید و به آن رونق بدهید. روانشناسان میگویند در هر دوره از زندگی آدم یک تکلیف مهم روانشناختی دارد و اگر آن را درست انجام دهد، به سلامت از آن دوره میگذرد وگرنه دچار بحران میشود.
تکرار نکنید
افراد معمولا اشتباهات دوره نوجوانی و جوانیشان را ناشی از کمی سن و تجربه میدانند و معمولا به همین دلیل با این تصور که حالا بزرگ و با تجربه شدهاند، مجددا به سراغ اشتباههایشان میروند. بیایید با خودمان روراست باشیم، آیا ده سال بعد، از این که چندین سال از زندگیمان را صرف تکرار اشتباهاتمان کردهایم، خوشحال خواهیم بود؟ آیا این کار به اندازۀ دیدن چندین بارۀ یک سریال بیمزه آزار دهنده نیست؟ آیا بهتر نیست از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم؟
دست نگه دارید
سی سالههایی که دچار بحران میشوند معمولا برای جبران حس کاذب و بدشان و برای مقابله با کلافگی دست به کارهای نامعمول و عجیب و غریب میزنند. مثلا دست به سرمایهگذاریهایی میزنند که هیچ تجربهای در آن زمینه ندارند و چیزی از آن نمیدانند، زنان و مردان سیسالهای که دست به عملهای عجیب غریب زیبایی میزنند، خالکوبی میکنند، سعی میکنند خود را به انسان ایدهآل و آرمانی ذهن جوانیشان نزدیک کنند سی سالههایی هستند که کل سرمایهشان را تبدیل به دلار میکنند یا طلا و جواهر میخرند. اینها نشان میدهد که فرد دنبال یک احساس قدرت است و این کارها به او حس قدرت کاذبی را میدهد که به جنگ با احساس پشیمانی میرود. اگر سی سالهای هستید که میخواهید دست به چنین کارهای نامعمولی بزنید دست نگه دارید، مشورت کنید، مطالعه کنید و کمی بهخودتان زمان بدهید و مطمئن باشید حال سی سالگیتان با تصمیمهای نامعقول خوب نمیشود.
فکرهای منفی، پر
حتما شنیدهاید که بعضیها میگویند: «چند سال دیگه به این کارات میخندی!» حقیقت این است که در ابتدای سی سالگی شاید به کارهای گذشتهتان نخندید اما حتما به بیهوده بودن بعضی از آنها یا اضافه بودن میزان انرژی که برایشان صرف کردهاید، پی میبرید. یادتان بیاورید که برای یک بحث کوچک با دوستتان چقدر خودتان را اذیت میکردید. حالا وقت آن رسیده که این نوع از رفتارها را کنار بگذارید. برای هرچیزی به اندازۀ خودش غصه بخورید تا بعدها به نظرتان بیهوده نباشد. در شادی کردن ولخرجی کنید و در غصه خوردن خسیس باشید.
آرزوها و استعدادهایتان را صدا کنید
یکرویا و دغدغه شخصی، چیزی که همیشه دلتان میخواسته و استعدادش را داشتهاید، در ارتباط با شغل یا تحصیل، مهارت آموزی یا هنر و… درنظر بگیرید و دوباره برای بهدست آوردنش تلاش کنید. این مسئله هم به شما انرژی و انگیزه میدهد و هم ممکن است به تغییر مسیر و جهت زندگی به سمتی که علاقه و استعدادتان را به همراه دارد، بینجامد، علاوه بر این پرداختن به علایق شور و نشاط زندگی را افزایش میدهد و احساس موفقیت و اعتماد به نفس را بالا میبرد و فرد را از بحرانها نجات میدهد. اگر یک کار تازه را شروع کنید حتما حس بهتری پیدا میکنید. این کار تازه میتواند یادگیری یک هنر باشد یا ثبتنام در کلاسهای آموزشی که همیشه دوست داشتهاید آن را دنبال کنید.
تغییر ناگهانی ممنوع
تا ابتدای جوانی به خاطر درگیر بودن با بحران هویت، این اجازه را داشتید که هرچند وقت یک بار دست به تغییری اساسی بزنید. نوع پوششتان را عوض کنید، تفکرات مذهبیتان را تغییر دهید، امروز طرفدار یک عقیده سیاسی باشید و روز دیگر طرفدار گروه مقابل و غیره. اما پس از ورود به دهه سی سالگی بهتر است دست از این تغییرات بزرگ و ناگهانی بکشید. چرا که نه تنها در مورد خودتان به مشکلاتی برخواهید خورد، بلکه به خاطر حضور پررنگتر در اجتماع، تصویر خودتان را در ذهن مردم مخدوش خواهید کرد و آنان از شما تصویر فردی دمدمی را به ذهن خواهند سپرد.
اگر اوضاع اورژانسی است
اگر اوضاعتان اورژانسی شده و زمین گیرتان کرده و روز و شب در حال افسردگی و غم و غصه خوردن هستید و کسالت و کلافگی آوارهتان کرده، دست دست نکنید. از همین حالا تصمیم بگیرید که از زمین بلند شوید و به خودتان کمک کنید. به این فکر کنید که این سی سال گذشته چه خطاهایی مرتکب شدهاید که باعث پشیمانیتان شده است. اگر قرار باشد همینطور افسرده و کلافه به زندگی خود ادامه بدهید قطعا ۱۰سال دیگر به بحرانی جدیتر برخورد میکنید. بدترین کار نشستن و افسوس خوردن است. برای زندگی خود تصمیمات جدی بگیرید تا با برنامه به آنها برسید. از این تفکرات و اندیشه های سی سالگی که شما را ترسانده و تکانتان داده نهراسید، میتوانید از آنها عبرت بگیرید. با خودتان فکر کنید از این به بعد عمرتان را چگونه از دست ندهید. این احساسات میتواند پلی باشد که شما را متوجه موقعیت خودتان کند و باعث شود که برای ادامه زندگی خود نقشه بکشید و برنامه ریزی کنید و با انگیزه جلو بروید. از این به اصطلاح بحران، یک پل بسازید؛ پلی به سوی آیندههای روشن.
در بحران ۳۰ سالگی مراقب خودتان باشید
بدون ضدآفتاب بیرون نروید
سیندی پرلمن فینک به سوال در ۳۰ سالگی چگونه زندگی کنیم؟ این گونه پاسخ میدهد «وقتی جوان بودم به این حرف گوش نمیکردم. میخواین مثل من پوستتون چروک و پر از لک بشه؟ اگه اینطوره بدون ضدآفتاب حموم آفتاب بگیرید.»
مرتب ورزش کنید
از الان سبک زندگیتان را تغییر دهید و ورزش را در آن بگنجانید تا در ۵۰ سالگی از نظر جسمی سالم باشید. سیندی پرلمن فینک میگوید «وزن اضافه نکنید. ورزش کنید و وزنتان را در حدی که برای بدنتان طبیعی است نگه دارید. اضافه وزن مشکلات زیادی برای شما ایجاد میکند و با لاغر بودن سالمتر هستید.»
پول پسانداز کنید
کلیف گیلی در جواب به، در ۳۰ سالگی چگونه زندگی کنیم؟ میگوید «پول پسانداز کنید حتی اگر مقدار کمی باشد. میدونم این حرف، پیشنهاد تکراری و قدیمی است اما واقعیت داره. وقتی سی سالتونه بخش زیادی از درآمدتون خرج میشه که تقریبا همیشه بخشی از اون رو میتونید پسانداز کنید. بعلاوه اگه زودتر به پسانداز کردن عادت کنید تا آخر عمرتون به این کار ادامه میدهید.»
یاد بگیرید از داشتههایتان راضی و شاد باشید
رابرت والکر میگوید «شادی کلید موفقیت است. اگر از چیزی که دارید راضی باشید شاید در نهایت میلیونر نشید اما زندگی شادتری خواهید داشت. اگر هم پولدار بشید، چرا که نه شاید شدید، که چه بهتر.»
خواب کافی داشته باشید
نان والمن میگوید «بهداشت خواب رو رعایت کنید یعنی همیشه زمان خاصی بخوابید و زمان معینی از خواب بیدار بشوید. اتاق خواب را تاریک کنید و قبل از خواب صفحه روشن تلویزیون یا موبایل را خاموش کنید.»
به جای اشیا، خاطره جمع کنید
کسب تجربه شما را قوی میکند. به گونهای زندگی نکنید که در ۵۰ سالگی از خواب بیدار شوید و متوجه شوید همهی عمر را صرف جمعکردن پول و دارایی کردهاید. خاطرات تنها دارایی هستند که در آتش نمیسوزند و از ارزش آنها کم نمیشود.
بخشش کنید
نان والدمن میگوید «وقتی به دیگران کمک میکنید احساس خوبی میکنید؛ اما وقتی به کسی چیزی دادید با تمام وجود آن چیز را ببخشید و در مقابل انتظار چیز دیگری نداشته باشید.»
هر سال حداقل ۱۰ کتاب بخوانید
هیچ فرد ۵۰ سالهای نمیگوید «کاش بیشتر تلویزیون تماشا میکردم و بازیهای ویدیویی انجام میدادم.» رشد مغز هیچگاه متوقف نمیشود پس با استفاده از رسانههای مفید مانند کتاب آن را به کار بیندازید.
خودتان باشید
ساتیش کومار گراندی میگوید «هنگامی که کمکم پیر شدید دیگر هیچ لطفی ندارد که دیگران را تحتتاثیر قرار دهید. برای اینکه در ۵۰ سالگی قویتر باشید باید اکنون مسیر خود را در زندگی پیدا کنید و دست از مقایسهی خود با دیگران بردارید.»
خاطراتتان را بنویسید
مارک کراولی میگوید «با گذشت زمان بسیاری از خاطرات باارزشتان را فراموش خواهید کرد. این خاطرات در آینده هم شما را سرگرم کرده و هم برایتان بسیار با ارزش خواهند بود. کامپیوتر این کار را آسانتر کرده بهتر است در کنار خاطراتتان عکسهایتان را نیز قرار دهید.»
دوستان خوب انتخاب کنید
نان والدمن میگوید: «کسانی را برای دوستی انتخاب کنید که از بودن با آنها لذت میبرید و در کنار آنها احساس کنید بهترین هستید، در کنارشان رشد کنید؛ با هم بخندید و کارهای احمقانه کنید و در شادی و غم هم شریک باشید. هر هفته با هم در تماس باشید.»