پنج روش برای آشتی با غذاها
مثبت زندگی: با توجه به بمببارانهای رسانهای پیرامون غذاها و خوراکیهای رنگارنگ و متنوع، طبیعی است این روزها توسط این فرهنگ غذایی محاصره و در انتخاب مواد غذایی دچار وسواس شویم. این وسواس و نگرانیها باعث شده است لذت غذا خوردن از بین برود و مدام با اضطراب مربوط به سلامت خوراکیها دست و پنجه نرم کنیم. در این مقاله راههایی پیشنهاد میدهیم که به کمک آنها بتوانید لذت خوردن غذاهای سالم را به سفرهتان برگردانید.
اختلال خوردن چیست؟
از لحاظ بالینی طیف اختلالات خوردن که متخصصان در موردش تحقیق میکنند، بسیار گسترده و متنوع است. این طیف از اضطراب بیمارگونه مردم درباره کالری و مقدار غذا تا هر آنچه که مربوط به غذاهاست را دربرمیگیرد و در برخی موارد برای محققان مبهم است.
جامعه امروزی ما بیش از هر زمان دیگری غذا را یکی از محورهای اصلی زندگی قرار داده است. این روزها مردم دسترسی فوق العادهای به اطلاعات مربوط به مواد مغذی، دستورهای پخت و تصاویر غذاها دارند، به علاوه تعداد بسیاری مقاله درباره اینکه چه بخوریم، کجا بخوریم و چطور بخوریم. اما حقیقت این است که با وجود طبیعی بودن لذت غذا خوردن و انتخاب غذاهای خوب، مرز باریکی میان وسواس غذایی بیمارگونه با انتخاب دقیق موادی که به بدنمان میخورانیم وجود دارد.
بنابراین اگر کسی هستید که طبق احساساتتان غذا میخورید، یا مدام به دنبال رژیمهای متنوعید و یا نگرانید که به وسواس غذایی و اختلال خوردن مبتلا شوید بد نیست ادامه این مقاله را بخوانید. در اینجا ۵ روشی را به شما معرفی میکنیم که به کمک آنها بتوانید رابطه معقولی با غذاها داشته باشید.
همه چیز بخورید اما متعادل
لحظهای که تصمیم میگیرید عادتی را ترک کنید بیشتر به طرفش متمایل میشوید و زمانی که انجامش میدهید مدام حس گناه خواهید داشت. این قضاوتهای ارزشی درباره غذاها رابطه شما را با آنها تغییر میدهد.
بنابراین برای مثال یک تکه کیک فقط کیک نخواهد بود بلکه به مفهومی اخلاقی تبدیل می شود که باید با آن کنار بیایید وگرنه بر خوب یا بد بودن شخصیت شما تاثیر میگذارد و موجب میشود دچار عذاب وجدان شوید. اما حقیقت این است که آن فقط یک تکه کیک است! اگر میخواهید آن را بخورید هیچ مشکلی نیست. هر چقدر ارزشهایی مانند خوب یا بد بودن مواد غذایی را کاهش دهید بهتر میتوانید تعادل را حفظ کنید.
به صدای بدنتان گوش کنید
مقدار پروتئین در غذاهای رستورانها طی دهههای گذشته افزایش پیدا کرده است. بنابراین آن ضربالمثلها و نصیحتهای قدیمی درباره اینکه هر چه در بشقابت هست را باید تا آخر بخوری ، دیگر جواب نمیدهد مگر اینکه شما فردی باشید که توسط محتوی بشقابتان کنترل میشوید.
از طرف دیگر کسانی که رژیم میگیرند یا خود را بسیار محدود میکنند مدام نگرانند که چه میخورند و فراموش میکنند به گرسنگی طبیعی بدنشان پاسخ دهند.
به یاد داشته باشید بدن ما به طور کلی قادر است به ما بگوید چه زمانی گرسنه است و چه زمانی سیر شده است بنابراین باید یاد بگیریم به صدای بدنمان گوش کنیم، آگاهانه غذا بخوریم و به واکنشهای طبیعی بدنمان نسبت به غذاها توجه کنیم.
احساسات را از روی سفره بردارید!
زمانی که گرسنه هستید غذا بخورید نه وقتی حوصلهتان سر رفته یا احساساتی شدهاید. به جای این کار روشی کارآمدتر برای مقابله با احساساتتان پیدا کنید که ربطی به غذا نداشته باشد.
باید یاد بگیرید احساسات را از غذا خوردن جدا کنید. قبل از شروع به خوردن از خود بپرسید چرا احساس گرسنگی میکنید. به این دلیل که مدتی است غذا نخوردهاید یا بخاطر اینکه خسته، مضطرب، ناراحت یا عصبانی هستید؟
زیاد درباره غذا صحبت نکنید
اختلالات خوردن، از پرخوری گرفته تا محدود کردن بیش از حد؛ یک ویژگی مشترک دارند: افراد مبتلا به این اختلال بیش از اندازه درباره غذا فکر و یا صحبت میکنند.
درست است که غذا خوردن یکی از لذتهای بزرگ زندگی انسانهاست اما لذتهای دیگری هم وجود دارد. بنابراین اگر دائما درباره عکس غذاها یا وعده بعدیتان وسواس دارید، بهتر است روی چیزهای دیگری تمرکز کنید. از خودتان بپرسید از چه چیز دیگری لذت میبرید و توجه بیشتری را به آن معطوف کنید.
مقایسه کردن را متوقف کنید
نیازهای تغذیهای و نوع بدن شما با دیگران متفاوت است بنابراین خود را با اطرافیانتان مقایسه نکنید. به صدای بدنتان گوش کنید و مهمتر از همه به آنچه که بدنتان نیاز دارد احترام بگذارید و به روش سالم و متعادلی به نیازهای تغذیهای بدنتان توجه کنید.