10 سوگیری ذهنی که ما را نسبت به بهتر شدن جهان کور می کند
سوگیری های ذهنی بدبینانه ما بر داده های واقعی غلبه می کند. کتاب Factfulness نوشته هانس روسلینگ دادههایی را ارائه میکند که حاکی از پیشرفتهای چشمگیر در جهان طی دو قرن اخیر است.
در این کتاب، روسلینگ از اینکه حتی شاگردان باهوشش در مؤسسه معتبر کارولینسکا سوئد (جایی که جایزه نوبل پزشکی را اعطا میکنند) ابراز تأسف میکند که از وضعیت جهان بیاطلاع هستند. حتی در مواجهه با حقایق آماری خام، آن جوانان فوق العاده باهوش همچنان آنها را انکار می کنند.
چرا بدبینی؟
روسلینگ یک پزشک بهداشت جهانی بود، نه یک روانشناس، اما فهرست منابع او در انتهای کتاب نشان می دهد که او سعی داشته است تصورات غلط رایج در مورد توسعه جهانی را با ادبیات حوزه روانشناسی مرتبط کند (کتاب راسلینگ به نقل از رابرت سیالدینی، دانیل کانمن اشاره می کند. به عنوان مثال، دن آریلی و استیون پینکر.


10 سوگیری ذهنی
شکاف های اغراق آمیز.
کارشناسانی که سعی میکنند شما را در مورد یک استدلال خاص متقاعد کنند (مانند طبقهبندی کشورهای جهان اول و جهان سوم)، اغلب نمونههای افراطی را به جای نگاه کردن به دسته بزرگ موارد در وسط انتخاب میکنند.
سوگیری ذهنی منفی.
ما طوری طراحی شدهایم که متوجه تهدیدها شویم و رسانهها این سوگیری ذهنی، توجه را تغذیه میکنند. روسلینگ فکر میکند که فقط رسانهها مقصر نیستند، آنها اخباری را که میخواهیم به ما میدهند. اما همیشه برای ما خوب نیست، و ما نباید به اخبار بد در هر زمینه نگاه کنیم.
خارج شدن اعداد از چشم انداز.
اعداد بزرگ قابل توجه هستند، اما باید بپرسیم که آن اعداد بزرگ چه نسبتی از کل را نشان می دهند. مثلا وقتی میگویم 3140 آمریکایی در طول دو دهه گذشته توسط حیوانات کشته شده اند، ممکن است از ترس حمله مارها، خرس ها، شیرهای کوهی و عقرب ها در ترک ایمنی خودرو خود برای پیاده روی مردد باشید.
با این حساب به جای اینکه به شما بگویم که سالانه 157 نفر توسط حیوانات کشته می شوند (از جمله نیش زنبور و حمله حیوانات اهلی)، من یک مجموع 20 ساله به شما دادم – تا بزرگتر به نظر برسد!
تعصب خط مستقیم
ما با روابط منحنی مشکل داریم و تمایل داریم فرض کنیم که هر آنچه که در حال حاضر روند دارد ادامه خواهد داشت. اما گاهی اوقات خط مستقیم بخشی از یک روند S یا U شکل است و ادامه نمییابد.
تعصب ترس
ترس با سوگیری ذهنی 2 و 3 بالا ارتباط دارد و ما را به سمت اغراقآمیز کردن احتمال اینکه در خطر هستیم، هدایت میکند، به خصوص اگر ترسیده باشیم.
تعمیم
تمایل ما بر تاکید بر تفاوتهای بین گروههاست. با این کار سعی میکنیم در ایجاد تمایز موفق باشیم و بتوانیم گروه دیگر را شکست دهیم.
تعصب سرنوشت
ما تمایل داریم فکر کنیم که مردم کشورهای دیگر از راه هایی متفاوت هستند که تغییر ناپذیر است. با این حال سوئد در گذشته بسیار محافظه کار بود، اما اکنون به عنوان بسیار مترقی در نظر گرفته می شود.
سوگیری ذهنی تک دیدگاه
ایدئولوژیهای ما اغلب ما را به این سوق میدهند که دنیا را با عبارات سادهتر ببینیم و هر بار روی یک متغیر تمرکز کنیم. به عنوان مثال، کوبا بسیار فقیر است، اما در مقایسه با کسانی که در دموکراسی های ثروتمندتر زندگی می کنند، شهروندان آن بسیار سالم و تحصیلکرده هستند.
تعصب به سرزنش دیگران و ندیدن عیوب خود
برای مثال چین و هند را به خاطر آلودگی جهان سرزنش میکنند، در حالی که سرانه آلودگی هنوز در اروپا و آمریکای شمالی بسیار بالاتر است.
تعصب فوریت
رسانه ها از تعصبات ترس و منفی ما استفاده می کنند تا ما را به این فکر سوق دهند که هر مشکل اجتماعی باید فوراً حل شود وگرنه هرگز نمی توانیم آن را در آینده حل کنیم! باید به دقت در نظر بگیریم که کدام راه حل های بالقوه واقعاً در درازمدت به شما کمک می کند، و کدام راه حل ها به سادگی باعث می شوند احساس کنیم “کاری را انجام می دهیم!!”
نتیجه
برداشت روسلینگ از دادههایی که روند کلی پیشرفت را نشان میدهند با تحلیل استیون پینکر (10 روشی که جهان در حال بهتر شدن است) سازگار است. اما روسلینگ خوشبین ساده لوحی نیست و به این نکته اشاره می کند که همه چیز می تواند در حال بهبود باشد اما همچنان بد باشد.
منبع: