مثبت زندگی: در روزهای اول، همگان علائمش مانند سرماخوردگی یا آنفلوآنزا و قدرتش را کمتر از آنفلوآنزا تصور میکردند و همین باعث شده بود که ترس کمتری در دل مردم از بابت کرونا ایجاد شود، اما هر چه پیش رفتیم علائم تغییر کرد و در واقع این ویروس، چهره دیگرش را نشانمان داد.
از آنروز تاکنون مراجع علمی بارها اعلام کرده اند که با ویروسی ناشناخته مواجه هستیم که نمیتوان به راحتی رفتارش را پیشبینی کرد و اتفاقا شاید این درستترین توصیف از کرونا باشد چراکه هنوز بعد از گذشت بیش از پنج ماه همچنان با ناشناختههایی از این ویروس مواجه میشویم که هیچگاه تصوری از آن وجود نداشت.
یک نفر میگوید، بیناییام را از دست دادم، یک نفر میگوید حس چشایی نداشتم، یک نفر میگوید از درد تا مرگ رفتم و برگشتم و دیگری رنگ چهرهاش تغییر میکند و آن یکی … همه این تفاوتها نشان از آن دارد که هنوز کرونا را نشناختهایم و به قدرت مرگبار آن ایمان نیاوردهایم چراکه اگر چنین بود پروتکلهای بهداشتی را با جدیت رعایت میکردیم و هر روز شاهد افزایش تعداد مبتلایان و مرگ و میر و در نهایت مواجهه با پیک دوم بیماری نبودیم.
مسلما پژوهشهای علمی میتوانند تا حدودی بیانگر رفتار این ویروس عجیب و غریب باشند، اما قطعا هیچکس مانند یک بیمار کرونایی نمیتواند آنچه به دنبال ابتلا به این بیماری بر او گذشته را شرح دهد، این تجربیات افراد است که با بیان آن میتوان زنگهای خطر را با قدرت بیشتری به صدا درآورد.
زهره از جمله جوانانی است که در دهه سوم زندگی خود قرار دارد و خوشبختانه کرونا را پس از جنگی سخت و نفسگیر شکست داده است. او در خصوص تجربه خود در مواجهه با این ویروس میگوید: هفته اول تیرماه برای دو سه روز احساس خستگی مفرط، بیحالی و سرگیجه داشتم، اما هیچ یک از علائم ویروس کرونا یا آنفلوآنزا مانند عطسه، سرفه، گلودرد و … را نداشتم با مراجعه به بیمارستان و انجام آزمایش خون داروهایی تجویز شد که پس از مصرف این داروها پس دو سه روز وضعیت جسمانیام بدتر شد به طوری که در کنار علائم قبلی بدن درد بسیار شدید، تهوع بسیار شدید و غیرقابل کنترل نیز اضافه شد.
پس از بروز این علائم مجددا به پزشک مراجعه کردم و آن زمان تست کرونا از حلق گرفته شد و نتیجه آن پس از سه روز منفی بود و تا اینجا عملا بدون اینکه بدانم ۶ روز از دوره بیماری کووید ۱۹ را تجربه کرده بودم، اما تست کرونا منفی اعلام شد و در تمام این روزها بدن درد بسیار شدیدی را گذراندم.
او با اشاره به اینکه به هرحال در طول عمر خود آنفلوآنزا را تجربه کرده بودم، اما این نوع بدن درد با بدن درد آنفلوآنزا قابل قیاس نیست، بیان میکند: این بیماری وضعیت و علائمی دارد که هر روز با روز قبل متفاوت است و هیچ روزی را نمیتوان با روزها و علائم قبل مقایسه کرد، یک روز تهوع بر بدن غالب میشود، یک روز سرگیجه، یک روز بدن درد بسیار شدید غلبه میکند و گاهی درد استخوانها بویژه از کمر به پایین مخصوصا پاها به شکلی میشود که هیچ توان برای ایستادن رو پا وجود ندارد به طوری که اگر پنج دقیقه روی پا میایستادم باید یکی دو ساعت استراحت میکردم.
این بیمار کووید ۱۹ با بیان اینکه در این روزها حسرت خواب عمیق داشتم چراکه به دلیل احساس درد شدید اصلا خواب مناسبی و عمیقی نداشتم، میافزاید: پس از حدود هفت روز بدن درد مجددا به پزشک مراجعه کردم و باز هم تست کرونا منفی شد ولی پزشک آنتی بیوتیک و داروهای دیگری تجویز کرد، در آن مقطع احساس گرفتگی گلو داشتم ولی اصلا سرفه و تب و آبریزش بینی یا اسهال نداشتم در حالی که این علائم به عنوان علائم شایع کرونا مطرح میشود که من تجربه نکردم.
تقریبا ۹ روز از این علائم گذشت و خوب نمیشدم، همچنان خستگی، سر درد، سرگیجه و تهوع داشتم، بدن دردهایی را تجربه کردم که هیچ راه چارهای برای مقابله با آن وجود نداشت و به دلیل اینکه آریتمی قبلی دارم امکان استفاده از استامینوفن و مسکن و آرامبخش هم نداشتم، با این حال به دلیل این شرایط بد جسمانی سعی میکردم که گاهی کدئین مصرف کنم تا بلکه قدری درد بدنم کاهش یابد که البته اثرگذاری بالایی نداشت.
وقتی پزشکان میگویند کرونا دارویی ندارد، درست میگویند، چراکه هیچ دارویی برای تسکین دردهای ناشی از کرونا موثر واقع نمیشود. حدود ۱۰ روز از علائم گذشت و احساس درگیری گلو کردم، به غذا بی میل شده بودم و حتی داروها را با ترس مصرف میکردم چون این گرفتگی اجازه خوردن چیزی را به من نمیداد، در همین مقطع حس بویایی و چشاییام را از دست دادم و مقداری در شنوایی به مشکل خوردم که پس از چند روز کاهش قدرت شنواییام تشدید شد.
با شدت گرفتن علائم، با مراجعه به بیمارستان و انجام اسکن ریه متوجه درگیری ریههایم با کرونا شدم و در واقع پس از ۱۰ روز ویروس خود را در آزمایش نشان داد و پزشک متخصص اعلام کرد که بر این اساس از همان روزهای اول درگیر کرونا بودهاید و حتی روزهای سخت بیماری را هم گذراندید و پس از تشخیص بیماری، قرنطینه را آغاز کردم و داروی متناسب با وضعیت و شرایط سنیام و داروهای مکمل به جهت افزایش سیستم ایمنی بدنم تجویز شد.
طول ماندگاری ویروس کرونا
زهره با بیان اینکه قرار بود قرنطینه دو هفته به طول بینجامد، اما پس از گذشت این دو هفته همچنان علائم ویروس را در بدنم شاهد بودم، میگوید: در آن روزها حتی فرو دادن بزاق یا آب برایم به شدت سخت بود، چشایی و بویایی را کاملا از دست داده بودم، به هر خوراکی بی میل بودم و پس از آن درگیری شنواییام با بیماری به شدت تشدید شد.
حتی به مدت ۴۸ ساعت، قدرت شنواییام به حداقل ممکن رسید، همچنان بدنم سست بود و تهوع و سرگیجه داشتم و پس از اتمام دوران قرنطینه احساس بهبودی نمیکردم، مجددا به پزشک مراجعه کردم و ۱۰ روز دیگر قرنطینه برایم تجویز شد و پس از پایان این ۱۰ روز تست کرونا منفی اعلام شد، اما در واقع یک ماه بسیار سخت را گذراندم.
از زمانی که احساس سرماخوردگی و بیحالی داشتم، در رعایت اصول بهداشتی بسیار دقت کردم، چراکه فرزندی ۶ ساله دارم و با وجود اینکه درگیری ریوی داشتم و پزشک بستری در بیمارستان را برایم تجویز کرد، اما با اینحال ترجیح دادم که در خانه بستری و قرنطینه باشم و احتمال ابتلای دیگر افراد خانواده را کاهش دهم، بر همین اساس با مشورت با پزشک دستورالعملهای خاص را گرفتم و مراقبتهای لازم را در منزل دنبال کردم.
از همان روز اول قرنطینه، محل خواب و سرویس بهداشتی را جدا کردم. شیرآلاتی که امکان استفاده مشترک از آنها وجود داشت به صورت مکرر و مستمر ضدعفونی میشد و محل خواب و استراحتم به طوری بود که هوا مرتبا در محیط جریان داشته باشد و سعی داشتم با دود کردن اسفند و اسپری گلاب سنگینی هوای خانه را کاهش دهم چون بچهها ریههای حساسی دارند و خوشبختانه پس از اتمام دوره، تست کرونای همسر و فرزندم منفی بود و در واقع مراقبتها و حساسیتها موثر واقع شد.
به صورت مکرر از آب جوشیده گرم و لیموی تازه و چای کم رنگ استفاده میکردم، گلو را مدام مرطوب نگه میداشتم تا خشکی گلو باعث سرفه نشود چراکه به هرحال این سرفههای خشک باعث آسیب به تارهای صوتی، حنجره و قلب میشود و این رطوبت شاید تا ۵۰ درصد از سرفه جلوگیری میکند، همچنین مصرف شیرینیجات در این دوران بخصوص برای افرادی که درگیری ریوی دارند به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
مصرف آب میوههای طبیعی میتواند به بهبود حال جسمانی فرد کمک کند چراکه به هرحال سطح ویتامین بدن را افزایش میدهد بویژه اینکه در این دوران بدن به شدت با کمبود ویتامین مواجه میشود و مصرف قرص جوشان به جهت تامین ویتامین c و مایعات گرم به شدت موثر است، اما در مقابل باید از خوراکیهای چرب و شیرین کمتر استفاده شود.
حتی در مورد بیماری و تجربه من، مصرف عسل و آبلیمو که گفته میشود برای سرماخوردگی و آنفلوآنزا مفید است، در بیماری کووید ۱۹ مفید نیست و میتوان ضعف بدن را با شیرینی آبمیوههای طبیعی تنظیم کرد. یکی از پزشکان به من توصیه کرد که مصرف موز را به بعد از قرنطینه موکول کنم چون ممکن است سیستم گوارشی را تحت تاثیر قرار دهد ولی آنچه توصیه میکنم کته و مصرف لیموترش ساده است.
حدود ۲۰ درصد ریههای من درگیر ویروس شد و در این دوران استفاده از دستگاه بخور و بخور دادن آویشن و گلاب در کاهش سرفه برای من بسیار موثر بود. در کنار آن مصرف دارو هم داشتم و طب سنتی هم به شرایط جسمانی من کمک کرد هرچند که ویروس در بدن هر فردی متفاوت عمل میکند.
این ویروس در بدن هر فرد با وضعیت جسمانی، روحی و سیستم ایمنی متفاوت، رفتاری متفاوت دارد. من پزشک نیستم و فقط تجربیات شخصی خودم را مطرح میکنم. همیشه به این فکر میکردم چطور یک ویروس که شبیه آنفلوآنزا و سرماخوردگی است تمام دنیا را به زانو درآورده است، زمانی که مبتلا شدم متوجه شدم که این بیماری علائمی دارد که ممکن است هر فردی نتواند از پس تحمل آن برآید، دوره به شدت سختی بود و من به شخصه هیچ گاه چنین تجربه ای نداشته ام. افرادی که در فضای بیرون از منزل تردد دارند باید به شدت مراقب باشند و حتی افرادی که در منزل میمانند نیز باید مراقب باشند چراکه ممکن است بواسطه رفت و آمد دیگر اعضای خانواده مبتلا شوند.
در این دوران باید به لحاظ روانی بسیار به خود مسلط باشیم، داشتن آرامش روانی در این روزها معجزه میکند. باید به یک بیمار کرونایی روحیه داد و نباید نگران نگاه جامعه به خود بود، جزو معدود افرادی بودم که ابتلای خود به این بیماری را به دیگران اطلاع دادم و این طرح موضوع را به چند دلیل انجام دادم.
میخواستم به اطرافیان بقبولانم که ویروس در نزدیکی ماست و حتی من که از ابتدی شیوع این بیماری در کشور به شدت رعایت میکردم و رفت و آمد فرزندم به مهدکودک را کاملا کنترل شده انجام میدادم، علیرغم رعایت پروتکلها مبتلا شدم به همین دلیل زنگ خطر را برای نزدیکانم به صدا درآوردم، پس بهتر است ابتلا به این بیماری را پنهان نکنیم چراکه از بعد انسانی و وجدانی این پنهانکاری اصلا صحیح نیست.
نگاه جامعه باید به سمتی برود که از افراد مبتلا حمایت روحی صورت گیرد تا دغدغه نداشته باشند که پس از بهبودی جامعه چه واکنشی در قبال آنان خواهد داشت، واکنش خانواده پس از شنیدن ابتلای من به کرونا طبیعی بود چراکه قبل از مثبت شدن تست و اسکن ریه، حدس و گمان خود را مطرح میکردم و خوشبختانه خانواده به راحتی پذیرفتند و شرایط را به شدت درک کردند.
زهره با بیان اینکه پزشکان عموما دوران قرنطینه را دو هفته اعلام میکنند، اما به نظرم برای بهبودی کامل باید یک هفته دیگر به این ۱۴ روز اضافه شود تا سلامت اطرافیان به خطر نیفتد، تصریح میکند: جامعه پیرامونی ما عزیزان ما هستند و باید با رعایت بیشتر توصیههای بهداشتی، سلامت آنها را حفظ کنیم.
قطعا بازتاب یک رفتار انسانی را میتوان در زندگی دیگران دید و کرونا نشان داد که رعایت الزامات بهداشتی میتواند سلامت جامعه را به دنبال داشته باشد. زهره روزهای به شدت سختی را در طول یک ماه اخیر پشت سرگذاشته و از تجربه شخصی خود میگوید، اما هستند افرادی که دوران متفاوت تری را تجربه میکنند.
شیدا جوان ۲۲ ساله ای است که 13 روز است به کرونا مبتلا شده و ظاهرا این بیماری از خواهرش به او منتقل شده است. او در مورد تجربه خود میگوید: اول خواهرم به کرونا مبتلا شد، اما پس از ۱۰ روز خوشبختانه به صورت کامل سلامتی خود را به دست آورد و پس از او من مبتلا شدم که البته به دلیل سخت نبودن دوران بیماری خواهرم و بهبود کامل او از ابتلا به این بیماری نترسیدم.
علائم اولیه ام تب زیاد و بدن درد و چشم درد بود، در روز سوم حس بویایی را کاملا از دست دادم و با وجود گذشت ۶ روز هنوز حس بویایی ندارم، اما به نسبت روزهای ابتدایی ابتلا، حال جسمانی بهتری دارم و تبم قطع شده است. شیدا با بیان اینکه در این دوران خیلی بی اشتها شده و لاغر شدم، میافزاید: فقط مایعات، دمنوش و عسل مصرف میکنم که خیلی کمک کننده بوده و به دلیل ضعف و درد بدن در واقع این ۹ روز بیشتر اوقات سعی کردم بخوابم و تحرکی نداشتم.
اوج بیماری و علائم شدید آن حدود چهار روز طول کشید. علاوه بر بیماری، در قرنطینه ماندن و دور بودن از خانواده کلافه کننده بود ولی با این وجود روحیه خود را از دست ندادم و در شرایط نسبتا خوبی قرار دارم.
وضعیت شیدا و زهره هیچ شباهتی به هم ندارد، زهره حدود ۴۰ روز سخت را پشت سر گذاشت ولی شیدا پس از گذشت نزدیک به ۱۰ روز وضعیت جسمانی مطلوب تری دارد و قیاس این دو نشان میدهد که کرونا غیرقابل پیش بینی است. شاید اگر یکی از ما امروز مبتلا شویم شرایطی مانند زهره را تجربه کنیم و شاید نتوانیم از پس این حجم سختی و درد برآییم پس آنچه بیش از هر چیزی مهم است رعایت اصول بهداشتی و مراقبت است، باید برای سلامت خود و دیگران بیش از هر زمان دیگری ارزش و اهمیت قائل شویم و قطعا اینگونه میتوان کرونا را شکست داد.