آموزشانتخاب سردبیرمادر و کودک

رابطه صحیح مادر و کودک در سنین مختلف چگونه است؟

رابطه صحیح مادر و کودک بهترین رابطه بین دو انسان است. این روابط می‌تواند برای سالهای بعد، آموزنده بوده و الگویی برای شخصیت آینده کودک باشد.

مثبت زندگی: تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنها با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است. بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کامل‌تری داشته باشد، بهتر می‌تواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوشش‌های او باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود در این صورت با مشکلات، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.

هر قدر مادر ماهر، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرام‌تر و بی دردسرتر خواهد بود؛ در نتیجه مشکلات آینده‌اش برای مادر قابل پیش‌بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمت‌های پیچیده و بغرنجی از آن‌ (مانند رابطه او با مادرش) دارای نظم و ترتیب و قابل پیش‌بینی است.

میزان سازگاری و همکاری کودک با شما، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد بلکه به نحوه قابل ملاحظه‌ای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو او نیز وابسته است. در ضمن باید بدانید وقتی کودک شما در مقابل‌تان مقاومت به خرج می‌دهد، اغلب کودکان در این سن چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.


بیشتر بخوانید: کودکان به چه مقدار قند نیاز دارند؟


رفتار مادر با کودک شیرخوار

مادر و کودک

هر کودک شیرخواری حسب تفاوت‌های فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی‌، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تا کودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعی‌اش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد.

اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آن است. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن‌ توسط مادر تنظیم می‌گردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده می‌شود.

اجازه دهید کودک شیر خوار شما خودش برنامه غذای‌اش را تنظیم کند!

بعضی از کودکان، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمی‌گنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از
این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خودبه‌خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است.

گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل،
محافظت کند.

البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار می‌شود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای
خود استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک خودداری
نشان دهد. چنین حالتی فقط مربوط به زمان شیرخوارگی نیست، بلکه متعلق به تمام سال‌های برخورد است.


بیشتر بخوانید: چرا وزن کودکم کمه؟


رفتار مادر با کودک 18 ماهه چگونه باید باشد؟

کودک هجده ماهه در حالی‌که ظاهرا بزرگ شده است و کاملا جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی
شبیه بچه‌ شیرخوار است. او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد.

او از چیزهایی که می‌داند و می‌تواند، استفاده کافی می‌کند و نیازها و احتیاج‌های خود را به سایرین می‌فهماند. او
بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را می‌فهماند.

جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمی‌کند. می‌داند که کلمه «نه» راحتترین و متداول‌ترین کلمه‌ای است که
بکار می‌رود.

نگران نباشید! بی تابی فرزند هجده ماهه شما برای لمس کردن تمام اجزای پیرامون رفع می شود.
این نوشته را از دست ندهید  ۹ عامل عجیبی که با حملات قلبی در ارتباط هستند

کودک هجده ماهه وقتی راه می‌رود، با حرکت پاها فکر می‌کند و دوست دارد هر چه به دستش می‌رسد، بگیرد.
احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که می‌خواهد، همین الان می‌خواهد.

مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر می‌گذارد و در سن دو سالگی مادر
می‌بیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.


بیشتر بخوانید: کودک چقدر باید بخوابد؟


روانشناسی کودک بیست و یک ماهه

کودک در این سن دوست دارد هر چه که مورد علاقه‌اش است همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و
چون گنجینه‌ لغات او کامل نیست، نمی‌تواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن متوسل
می‌شود.

مادر خوب و والدین آگاه، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند. چون در غیر این صورت با
لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از
تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.

کودک دو ساله باهوش من

مادر و کودک

برای یک کودک دو ساله، برعکس کودک هجده ماهه، اطاعت، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به
کودک این را می‌دهد که در مقابل والدینش فرمان‌بردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات شنونده و
اجرا کننده بسیار خوبی است.

این حالت‌ها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت می‌گیرد تقاضاها و

انتظارهای خود را از کودک با امکانات و قدرت او تطبیق می‌دهند و در نتیجه در امر تربیت او توفیق‌های بیشتری
عایدشان می‌شود.

.کودک دو ساله شما فرمانبردار خوبی است. این زمان مناسبترین زمان برای تربیت صحیح فرزند شماست

لجبازی کودک دو سال و نیمه

کودک در این سن، منفی‌باف، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد
می‌زند: «خودم می‌خواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که می‌گوید: «می‌خواهم
مامان لباس تنم کند.»

اگر مادر به طرف او رود بابا را می‌طلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را می‌خواهد. او در دنیایی از
تضاد سیر می‌کند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «می‌کنم .. نمی‌کنم .. می‌خواهم .. نمی‌خواهم .. می‌توانم ..
نمی‌توانم .. بله .. نه»انتخاب‌های او چند تایی است و در هر دقیقه نوعی را می‌پسندد. اگر متنوع باشد همه را
طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدت‌ها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند.

اگر مادر به او بگوید: «مربا می‌خواهی» می‌گوید «نمی‌خواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا
می‌خواهد. مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه
را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی می‌خواهید او را با خود به بیرون ببرید، در
حالی‌که از تفریح در بیرون برایش سخنرانی می‌کنید لباس تنش کنید.

اگر از او برای بیرون رفتن اجازه بخواهید کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که می‌دانید از پرسش‌هایی که او باید جواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.


در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده می‌شود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد سعی کند کودک حرف‌های او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بی‌اهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته … بله قربان … حتما»

این نوشته را از دست ندهید  خط قرمزهای یک رژیم غذایی موفق

مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک دو و نیم ساله ممکن است رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالب‌ترین استعدادهای خود را می‌خواهد به شما نشان دهد و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقت‌ها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا با صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.


بیشتر بخوانید: بابا و دایناسور؛ روایتی کودکانه از ترس‌ها


رفتار با کودکان دو و نیم تا سه ساله

بسیاری از کودکان در این سن در مرحله عجیبی قرار می‌گیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر
احساسی می‌توانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در
آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود.

کودک دو و نیم ساله‌ای به مادرش می‌گفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم.
دوست دارم شیر بخورم»

آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را
بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی‌جا نجات می‌دهد.

اغلب مادران‌، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود، حس حسادت آنان‌را تحریک و
حسود بار می‌آورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد
توانست رشد کند و مستقل‌تر و بالغ‌تر شود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.

کودک سه ساله باهوش

این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت‌بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده می‌کند. اغلب وجود
مادر را بر خود ترجیح می‌دهد. کودک در ابتدای مرحله سه سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش
متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک
می‌رسد.

او در جهت متضاد گم نمی‌شود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی
آن می‌ایستد. گاهی والدین می‌توانند با فرزند سه ساله خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به
انجام کاری مجبور سازند.

در سه‌سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد. او می‌تواند در جواب سخن سایرین
حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند.

کودک سه‌ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت می‌کنید، بخوبی گوش می‌دهد و حتی گاهی اوقات ممکن است
اگر دلیل خوبی برایش بیاورید کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها
خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.

کودک سه و نیم ساله من

مادر و کودک

در این سن کودک دوست دارد در خیال خود از والدین دوست خیالی بسازد و با آن‌ها در خیال بازی کند، به آنها غذا
بدهد و دست و صورتشان را بشوید و خشک کند، به نوازششان بپردازد.

وقتی والدین در کنار او آرام نشسته‌اند و بدون توجه به دنبال کار خود می‌روند، داد کودک بلند می‌شود و گریه را
سر می‌دهد و می‌گوید: «مادر چرا رفتی؟ من که با تو کاری نداشتم من به تو غذا می‌دادم. تو با رفتنت بازی مرا
خراب کردی.»

این نوشته را از دست ندهید  معرفی ۱۰ نوشیدنی کوکتل آسیایی خوشمزه مناسب مهمانی‌ها

والدین فکر می‌کنند که وضع روحی کودکشان متزلزل و مضطرب است، در صورتی که چنین نیست، والدین باید
بدانند معمولا کودکان در این سن با دوستان خیالی خود مدتها بازی می‌کنند و هر کدام نوعی دوست خیالی دارند.
این مرحله مرحله طبیعی رشد است و از خصوصیاتش اینگونه بازی‌هاست.

هیچگاه نباید باعث نگرانی والدین شود و احتیاج به درمان ندارد و خود به خود بر اثر رشد و بطور طبیعی اصلاح
خواهد شد.


بیشتر بخوانید: دلایل بی‌اشتهایی در کودکان


رفتار با کودک چهار ساله

وقتی کودک چهارساله می‌گوید: «مامانم اینطور می‌گوید» مثل آن است که بزرگترین مرجع صلاحیت‌دار دستوری
صادر کرده است و دیگر جای هیچ‌گونه بحث و گفتگویی نیست.

وقتی در این سن در کودکستان، کودک به مربی خود می‌گوید: «مامانم گفته ساعت 9 باید شیرینی بخورم»
بهترین دلیل را برای او آورده است. کودک برای هم‌بازی خود بزرگترین دلیل را می آورد وقتی به او می‌گوید:
«مامانم می‌گوید شماها باید این کار را بکنید» بچه‌های دیگر هم ممکن است حرف او را قبول و به عنوان دلیل
بپذیرند. ولی کودک چهار ساله موجود کاملا ثابتی نیست.

ممکن است تصور کنید که اگر مادر تا این اندازه برای کودک صلاحیت و مرجعیت دارد، باید انتظار داشت کودک در
کلیه موارد به حرف او گوش دهد، اما ابدا اینطور نیست. در هر سنی ممکن است کودک بعضی اوقات مقاومت به
خرج دهد ولی ورد زبان بچه چهار ساله، عباراتی است از قبیل: «نه … نخواهم کرد» یا حتی: «مگر مجبورم کنی.»

در بعضی از سنین کودک مقاومت به خرج می‌دهد، چون نمی‌خواهد کاری را که از او خواسته‌اند، انجام دهد. ولی
اغلب اوقات چنان می‌نماید که کودک چهارساله مقاومت می‌کند. چهارسالگی سن قید ناپذیری کودک است. او
احساس می‌کند نیرویی او را وادار می‌کند که از زیر بار هر گونه قیدی شانه خالی کند و از سرکشی و تمرد خوشش
می‌آید. با این سرکشی کودک هر طور که صلاح می‌دانید رفتار کنید ولی مقاومت او را زیاد جدی نگیرید.

کودک پنج تا شش ساله

در پنج سالگی کودک مطیع و دوست داشتنی است و مادران می‌گویند آنها در این سن مانند فرشتگان هستند. اما
در شش سالگی درست بر عکس می‌شوند. کودک شش ساله نه تنها با مادرش رقابت می‌کند بلکه در برابر
دستورهای او نیز مقاومت می‌نماید.

در صورتی که کودک پنج ساله سعی دارد، فعالیت خود را همگام با مادر انجام دهد و از او الگو بگیرد؛ کودک شش
ساله، دوست دارد همه تقصیر را به گردن مادر اندازد و برای هر چیز او را سرزنش کند. شش سالگی سن احساسات
شدید و غالبا متضاد است.

کودک شش ساله در حالی‌که مادر خود را سخت در آغوش دارد و می‌گوید: «تو را از هر کس در دنیا بیشتر دوست
دارم» و مادر نیز از حرف کودکش خوشحال می‌شود، لحظه‌ای دیگر درست کاری مخالف سخن خود را انجام می‌دهد
و می‌گوید: «مادر از تو بدم می‌آید» و مادر در این حالت ناراحت و افسرده می‌شود.

در حالیکه هیچ یک از دو حالت مادر منطقی نیست. زیرا کودک او در سنی است که احساساتی بوده و احساسش
بر عقلش غلبه دارد. بنابراین سخن‌های او پایه و اساسی ندارد و مادر باید بداند، اطاعت نکردن کودک در این سن
جسورانه‌ترین کاری است که کودک برای رسیدن به رشد انجام می‌دهد.

روانشناسی کودک هفت ساله

مادر و کودک

در این سن کودک از همه شکایت دارد و احساس می‌کند که همه با او دشمن هستند و هر کس در هر موقعیتی
می‌خواهد او را اذیت کند. این‌ها از خصوصیات یک کودک هفت ساله است. بسیار حساس است و همیشه
جنبه‌های منفی قضایا را در نظر می‌گیرد.

این نوشته را از دست ندهید  بیماری آلزایمر؛ کابوس قرن یا هدیه خداوند

بنابراین همیشه رنجیده و غمگین است. کودک شش ساله یک انسان جسور و متجاوز است ولی در هفت سالگی
تمایل کودک درست عکس آن است و همیشه در برخورد با مسائل غرولندکنان عقب‌نشینی می‌کند، از والدین خود
بیشتر از همه شکایت دارد و گاهی فکر می‌کند که آنها اصلا او را دوست ندارند.

حتی آنهایی که خیلی درونگرا باشند، خود را بچه سر راهی پنداشته و سپس از خانه فرار می‌کنند. والدین از تخیل
یک کودک هفت ساله در حیرت می‌شوند و گاهی ناامیدی‌های او را به باد تمسخر می‌گیرند که درست باید عکس
این عمل را انجام دهند و با او همدردی کنند تا از این طریق حالات یاس او را از بین ببرند.


بیشتر بخوانید: چه وقت کودکان فرق بین دختر و پسر را می‌فهمند


رفتار شناسی کودک هشت ساله

کودک در سن 8 سالگی احتیاج شدید به یک رابطه عمیق دارد. از این رو به پدر یا مادر چسبندگی عجیبی پیدا
می‌کند. در برابر قبول رد تقاضاهایش حساس است و کوچکترین تغییر قیافه والدین را درک می‌کند.

آرزوی نزدیک بودن به مادر آنقدر برای او زیاد است که اغلب اوقات یک حالت آمیختگی بین او و مادرش بوجود
می‌آید. اگر این علاقه بعد از مدتی فروکش نکند، باید نگران بود و برای درمانش اقدام کرد. این حالت فقط در
حوالی هشت سالگی رخ می‌دهد و به زودی رد می‌شود.

یک مادر خوب در این حالت با اینکه سماجت کودکش او را خسته می‌کند، با دادن یک پاداش مناسب می‌تواند
نیاز او را برای برقراری یک رابطه عاطفی ارضا نماید و راه را برای روابط فردی او در آینده هموار سازد.

رفتار با کودک نه ساله

در این سن کودک تمایل شدیدی به مستقل بودن دارد. اگر استقلالش حفظ شود شخصیتی متعادل و دوست
داشتنی خواهد یافت و گرنه پرخاشگر و ناسازگار جلوه می‌کند. در این سن کودک مصاحبت با مادر را دوست ندارد و
میل ندارد با او مشورت کند، دوست دارد بیشتر با دوستانش باشد.

نظر آنان بر همه کس حتی از مادر بالاتر است. اگر زیاد به کودک نه ساله خود دستور دهید، سرکشی نشان
می‌دهد. دقت کنید و ببینید آیا واقعا دستورتان لازم است، یا اینکه تنها می‌خواهید خود و فرزندتان را متقاعد
کنید که شما هنوز فرد مافوق هستید. تمایل فرزند شما در نه سالگی بیستر برقرار کردن ارتباط با دوستان خود
است.

تربیت کودک ده ساله

کودکان در این سن اغلب منتظرند ببیند مادرشان چه دستوری می‌هد تا آن را انجام دهند، اگر مادری بگوید:
«چنانچه این درس را سه مرتبه بخوانی یاد خواهی گرفت» کودک بدون کم و کاست آن را انجام می‌دهد.

ده سالگی از نظر رابطه مادر و کودک دوره خوش و مانند دوران پنج سالگی، مطابق دلخواه مادر است. کودک از مادر
اطاعت و دوست دارد دستورهایش را مو به مو اجرا کند.

فرزند یازده تا پانزده ساله

در این سن کودک زیاد به مادر توجه ندارد. او در آستانه بلوغ است مسائل رشد، دگرگونی‌هایی در او بوجود آورده
که حالت دگرگونی به او می‌دهد. دیگر مادر برای او مطرح نیست.

حتی مسائلی که از نظر زناشویی از دوستانش می‌شنود برای لحظاتی او را از والدین خود متنفر می‌کند. در هر
صورت والدین باید بدانند که در این سن به حریم خلوت کودک تجاوز نکنند زیرا در آنصورت رابطه عاطفی آنها
گسته خواهد شد.


بیشتر بخوانید: کتاب صوتی و تصویری برای کودکان؛ گوریل و هانا


منبع
دانشنامه رشد
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه − 1 =

دکمه بازگشت به بالا