روایت روزهای کودکی آقای نویسنده
نام کتاب: وقتی من بچه بودم نویسنده: اریش کنستر مترجم: سپیده خلیلی تعداد صفحات: 256
مثبت زندگی: خواندن از زندگی نویسندهها و افراد مشهور همیشه جذاب است. گاهی وقتی نوجوان هستی با خودت فکر میکنی که فلان نویسنده و بازیگر و هنرمند، در کودکی و نوجوانی چه شرایطی داشته؟ پولدار بوده یا فقیر؟ درسخوان بوده یا شاگرد تنبل کلاس؟ اصلا در کدام شهر یا کشور به دنیا آمده و کجا زندگی کرده و … شاید برای همین است که وقت خواندن کتابها، خودمان را جای شخصیتهای اصلی میگذاریم و به دنیای آنها سفر میکنیم. کتابی که قرار است امروز با آن آشنا شوید، به نوعی زندگینامه خودنوشت اریش کستنر، شاعر و نویسنده و نمایشنامه نویس آلمانی است.
درباره کتاب
«وقتی من بچه بودم» روایت زندگی روزهای کودکی اریش کستنر، نویسنده و شاعر و فیلمنامهنویس معروف آلمانی است. داستان از زندگی پدربزرگها و شغلهایشان شروع میشود. اینکه پدربزرگهای این خاندان از مسافرت بیزار بودند و چهاردیواری خانهشان، گوشه امن جهانشان بود. بعد از تعریف کوتاهی از زندگی پدربزرگها، نوبت به مادر اریش میرسد. وضعیت زندگی مادر و روزگار آن روزهای خانمهای دامن بلند کلاه به سر، در کتاب با جزییات بیشتری روایت میشود. جزییاتی که با خواندنش شما را پرت میکند به چندین سال قبل از جنگ جهانی…
بعد از ازدواج خانم «ایدا آگوستین» و آقای «امیل کستنر» یعنی پدر و مادر اریش، آنها برای کارکردن پدر خانواده در کارخانه چرمسازی، به درِزِن کوچ میکنند، و چند سال بعد اریش به دنیا میآید تا پسربچهای که در بزرگسالی تاثیر بسیاری بر ادبیات آلمان گذاشته، به دنیا بیاید. نویسندهای که طرفدار صلح بود و از جنگ و هیتلر و کشتن آدمها بیزار..
داستان پس از به دنیا آمدن اریش رنگوبویی دیگر میگیرد.
اریش همه چیز را از روزهای کودکیاش تعریف میکند. از ثبتنام در کلاس ژیمناستیک گرفته تا ترسهایش از حرکات این ورزش. ازسختیها و تلخیهای شغل پدر، از خرید هر روزه کالباس و نان و … از اجاره تنها اتاق خانهشان به معلمها. معلمهایی که بودنشان در سرنوشت و آینده اریش کوچولو، غوغا کرده بود. به قول خودش هنوز به مدرسه نمیرفت و کلی معلم دیده بود. کلی دفتر مشق و حساب و کتاب و … همان روزها بود که هر کسی از اریش کستنر میپرسید: میخواهی چهکاره شوی؟ او بدون لحظهای درنگ میگفت: خُب معلوم است، میخواهم معلم شوم. این را پسری میگفت که هنوز مدرسه نرفته بود. القصه اریش کوچک به سن مدرسه رفتن میرسد و به مدرسه هم میرود و در این میان اتفاقهای زیادی رخ میدهد. از تلاش و صبر مادرش برای موفقیت اریش گرفته تا پولدار شدن یکی از داییهای اریش.
خلاصهای که خواندید فقط داستان چند فصل اول کتاب است؛ چون «وقتی من بچه بودم» پر از فراز و فرود و ماجراهای خواندنی است که فقط با دست گرفتن کتاب و خواندنش به آن پی میبرید.
آشنایی با کتاب در یک نگاه
«وقتی من بچه بودم» زندگینامه یکی از نویسندگان مشهور آلمانی است. نویسندهای که هم شاعر است، هم نمایشنامه نویس. برای همین او را به عنوان پدر ادبیات کودک و نوجوان آلمان میشناسند. این نویسندۀ همه فن حریف، بیشترین شهرتش را از اشعار طنز اجتماعی و آثار کودک و نوجوانش دارد. صحبت از «اریش کستنر» است. نویسنده آلمانی، که برای همین کتاب، یعنی «وقتی من بچه بودم» جایزه هانس کریستیان اندرسن را به خانهاش برده. این کتاب خاطرات روزهای کودکی اریش را نقل میکند. روزهایی که مادرش، سختی به جان میخرید تا اریش کوچولو درس بخواند و معلم شود و شاید خوشبخت. اما داستان جور دیگری پیش میرود و اریش به جای معلم شدن… بهتر است خودتان کتاب را بخوانید و داستان زندگی نویسنده آلمانی را کشف کنید. داستان در قرن نوزدهم میگذرد و هزارویک اتفاق خواندنی در خود جای داده است.
مخاطب خاص کتاب
نوجوانها مخاطب خاص این کتاب هستند. اگر نوجوان هستید یا نوجوانی در خانه دارید که عاشق خواندن کتاب است، «وقتی من بچه بودم» را برایش بخرید. داستان کتاب، شباهت زیادی به زندگی نوجوان ایرانی دارد و همین شباهتها باعث میشود نوجوان به خودش بیاید و تصور این که تمام آدمهای موفق و مشهور امروز، در کودکی خاص بودند، از بین برود. اریش کستنر در تمام سالهای زندگیاش مخالف جنگ بود و از نژاد پرستی بیزار. شاید برای همین کتابش را با این جمله به پایان برده است: «جنگ جهانی شروع و کودکی من تمام شده بود…»
بخشی از کتاب
توسعه، امتیازهای خاص خودش را دارد. باعث میشود که آدم در وقت و پول صرفهجویی کند. ولی من ترجیح میدهم که پیش خیاط قدیمیام بروم. او سلیقه من را میداند و من سلیقه او را؛ و آقای اِشمیتس بُرشکار، سلیقه هردویمان را.