روایت عیدِ پر ماجرای پیرمرد و گربهاش
نام کتاب: «عید پرماجرا» و «اسبابکشی پرماجرا» نویسنده: اِسوِن نورد کوییست
مثبت زندگی: از روی بعضی کتابها و شخصیتهایشان میتوان انیمیشن و برنامه کودک ساخت و مخاطب را نشاند پای آن. «فیندوس» و «پتسون»، این پتانسیل را دارند. میپرسید اینها دیگر کیستند؟ پتسون پیرمردی است که تنها زندگی میکند و گربهای دارد به اسم فیندوس. گربهای که تنها مونس و همدم پیرمرد است و یک لحظه آرام و قرار ندارد. این جملهها را که کنار بگذاریم باید بگوییم که دوستی و رفاقت گربه و پیرمرد و داستانهایی که در زندگیشان اتفاق میافتد بسیار خواندنی و جالبانگیز است و مخاطب را به سمت و سوی موقعیتهای طنز سوق میدهد. در این مقاله قرار است دو کتاب برای شما معرفی کنیم درباره زندگی فیندوس و پتسون. «عید پرماجرا» و «اسبابکشی پرماجرا». همراه ما باشید.
درباره کتاب
«عید پر ماجرا» و«اسبابکشی پرماجرا» داستانهای متفاوتی دارند اما شخصیتهایش مشترک هستند.
در «عید پرماجرا» یک روز مانده به شب کریسمس، پتسون و گربه سخنگویش، کار زیادی برای انجام دادن دارند. مثلا باید آرد بخرند تا بیسکویت زنجبیلی بپزند. باید شاخ و برگ اضافه درختان را بکنند تا برای شب عید درخت کریسمس درست کنند و …اما درست در شبی که یک دنیا کار ریخته روی سرشان، اتفاق بدی میافتد: مچ پای پتسون پیچ میخورد و آنها میمانند و یک دنیا کار نکرده و شب کریسمس. حالا چطور میخواهند برای جشن آماده شوند؟
اسبابکشی پرماجرا هم دست کمی از عید پرماجرا ندارد. در این کتاب میخوانیم که پیرمرد از دست گربهاش و شیطنتهایش خسته شده! پتسون از این که هر روز سر ساعت چهار صبح با صدای بپربپر فیندوس روی تختش بیدار شود، کلافه است.
او به فیندوس میگوید: اگر باز هم این کار را تکرار کند، باید به جای دیگری برود. بالاخره فیندوس وسایلش را جمع میکند و به یک اتاقک قدیمی کنار باغچه میرود تا هر چقدر دلش خواست، بپربپر کند. اما تنهایی برای هر دوی آنها خسته کننده است… فیندوس و پتسون چه میکنند؟
مخاطب خاص کتاب
کودکان 7 تا 12 سال، مخاطبان خاص«عید پرماجرا» و «اسبابکشی پرماجرا» هستند. افت و خیز داستان، معماها، شادی و هیجان به تار و پود کتاب گره خورده و کتاب را برای مخاطبش خواندنیتر کرده است. اگر کودک و نوجوان این سن و سالی دارید که به داستانهای پرهیجان و فانتزی علاقه دارند، این کتابها را برایش تهیه کنید.
بخشی از کتاب:
معمولا ساعت چهار صبح همه خواب بودند و همه جا ساکت بود. اما از اتاق خواب پتسون صدای ناآشنایی میآمد و آن هم صدای فیندوس، گربهی پتسون، بود…