دنیای بازی و دنیای خانواده – بخش آخر
مثبت زندگی:ارتباط با کودک و نوجوان همیشه موضوعی چالشبرانگیز است؛ فرقی نمیکند که طرف دیگر این ارتباط، والدین باشند یا معلمها. والدین و معلمان برای پرورش کودکان و نوجوانان دردسرهای بسیاری میکشند؛ ولی تا از آنها غافل میشوند، فرزندان و شاگردانشان سرگرم «بازی» میشوند. بازیها در دل خود ویژگیهایی دارند که میتوانند افراد را در هر سنی جذب و میخکوب کنند. ما میتوانیم این ویژگیهای بازیها را وارد زندگی واقعی کنیم تا فعالیتهای خستهکننده را به فعالیتهایی جذاب تبدیل کنیم. مثلاً از بازیها برای ارتباط با فرزندانمان استفاده کنیم.
در بخش قبل، انواع پاداش را بررسي کرديم. در اين مطلب، بخش پاداشها را کامل ميکنيم و در ادامه، درباره انگيزهها خواهيم گفت.
پاداشهای مبتنی بر «اشیا»:
در بازیها، پاداشهای مبتنی بر اشیا شامل سکههای داخل بازی و یا آیتمهای کاربردی مثل شمشیر و قلب و… است. بسیاری از والدین فقط «اشیا» را پاداش درنظر میگیرند؛ مثلاً در کودکی، شکلات پاداش محسوب میشود و در سنین بالاتر یک گوشی یا دوچرخه پاداش است.
«اشیا» جزو پاداشهای بسیار ضعیف است و به تنهایی نمیتواند انگیزه کافی به وجود بیاورد. این پاداش باید با پاداشهای دیگر ترکیب شود تا بهترین نتیجه را ایجاد کند. هنگامی که شیئی را بهعنوان پاداش به کسی میدهید، سعی کنید این پاداشها متغیر باشد تا بتواند تأثیر بیشتری بگذارد.
پاداش متغیر و بزرگ در برابر پاداش قطعی و کوچک:
تقریباً بیشتر کودکان و نوجوانان (و حتی بزرگسالان) یک پاداش بزرگ احتمالی را به یک پاداش قطعی ولی کوچک ترجیح میدهند. یکی از دلایلی که گفتیم سعی کنید پاداشها را متغیر کنید، استفاده از همین نکته روانشناسانه است.
بهعنوان مثال، اگر به فرزند خود بگویید که «تکالیفت را کامل بنویس تا به پارک برویم.» یا اینکه بگویید «تکالیفت را کامل بنویس، آن وقت میتوانی برای جايزه خودت قرعهکشی کنی. شاید یک دوچرخه برنده شوی شاید هم هیچی برنده نشوی.» حالت دوم برای فرزند شما هیجان بیشتری دارد و بهاحتمال زیاد روش دوم را انتخاب خواهد کرد؛ با اینکه ممکن است هیچ پاداشی به او نرسد (پوچ). حتی دفعات بعدی هم همین نوع از جایزه گرفتن را انتخاب خواهد کرد.
تأثیر پاداش آنی:
فرزندان (و بیشتر بزرگسالان) پاداشهای همراه با تأخیر را کمارزشتر از پاداشهای آنی درنظر میگیرند. بنابراین، بعد از اینکه فرزند شما یک رفتار مثبت انجام داد، سریعاً پاداشش را بدهید.
مواردی که گفته شد پاداشهایی بود که استفاده از آنها باعث تقویت رفتار مثبت در فرزندان میشود؛ ولی همه پاداشها باید یک انگیزه درونی را فعال کنند تا جذابیت داشته باشد. در صورتی که يک پاداش، متناسب با انگيزه درونی نباشد، بسيار ضعيف خواهد بود و برای تشويق به رفتار مثبت بیتأثير خواهد بود.
براي انگيزههاي درونی دستهبندیهای مختلفی ارائه شده است، ولی میتوان انگیزههای زیر را اصلیترین انگیزههای درونی انسانها دانست:
روابط: در بسیاری از بازیها، ایجاد ارتباط با بقیه یکی از دلایل جذب بازیکنان است. بهعنوان مثال، در بازی کلش آو کلنز، اینکه شما بتوانید با متحدان خود برای حمله به بقیه برنامهریزی کنید، به آنها کمک کنید و از آنها نیروی کمکی بخواهید، انگیزهای قدرتمند محسوب میشود. برای بسیاری از بازیکنان، ارتباط و رابطه با دیگر گیمرها جزو انگیزههای اصلی بازی کردن است.
در زندگی واقعی هم میتوان از انگیزهها استفاده کرد؛ زیرا این انگیزهها در ذات انسان وجود دارند و تنها کار بازیسازها این است که آن انگیزهها را فعال میکنند. در زندگی واقعی، اینکه شما با دوستانتان صحبت کنید انگیزهای قوی است؛ حضور شما در گروههای تلگرامی برای هر فعالیتی، از احوالپرسی گرفته تا بحثهای سیاسی، یک نوع انگیزه «ارتباطی» است.
تسلط: تسلط بر تکنیکهای بازی نیز انگیزهای قوی به حساب میآید. مثلاً در بازی اسنایپر(تک تیرانداز)، تمام تلاش بازیکنان این است که به حدی از تسلط برسند که بتوانند دشمن را از فاصله دور با یک تیر از بین ببرند. و یا در بازی انگرزی بِردز(پرندگان خشمگین)، در پایان هر مرحله، بازیکن ممکن است 1، 2 یا 3 ستاره بگیرد که نشانه میزان تسلط او بر بازی است. بنابراین بسیاری از بازیکنان که انگیزه «تسلط» برایشان مهم است، سعی میکنند حتماً 3 ستاره هر مرحله را بگیرند. در زندگی واقعی نیز مثالهایی از انگیزه تسلط داریم. مثلاً شوق رانندگی میتواند مثال خوبی برای انگیزه تسلط باشد.
حق انتخاب: در بعضی از سبکهای بازی، بازیکنان میتوانند شیوه بازیکردن و یا حتی نوع روایت داستان بازی را انتخاب کنند. برای مثال، در بازی Heavy Rain ، بازیکن میتواند با انتخابهایی که در روند بازی انجام میدهد، به حدود 25 پایان مختلف در بازی برسد.
انگیزه «حق انتخاب» در بعضی از تیپهای شخصیتی بسیار مهم است بهحدی که معمولاً این اشخاص حاضر نیستند کارهای اجباری را انجام دهند. به همین دلیل، این انگیزه میتواند پایه و اساس ارتباط بین والدین و فرزندان باشد. اگر کودک یا نوجوان بداند که حق انتخاب دارد و میتواند بهجای فقط یک مسیر، مسیرهای دیگری نیز انتخاب کند، تصمیمات بهتری میگیرد.
رقابت: پس از روابط، «رقابت» پرطرفدارترین انگیزهای است که ما را به بازی کردن ترغیب میکند. تقریباً در همه بازیها، انگیزه رقابت گنجانده شده است و این انگیزه را از طریق طراحی جدول برندگان و… فعال میکنند.
برای افرادی که روحیه رقابتی دارند، برد و باخت به حدی مهم است که اگر در یک بازی، مشخص نباشد چه کسی نفر اول است، اصلاً شرکت نمیکنند!